نوشتاری خواندنی از سعید قاسمی پیرامون سردار اسطورهای جبههی مستضعفین(قسمت دوم)
لبیک ایرانِ خمینی
در گذر از تهاجم ارتش رژیم صیهونیستی به لبنان، بیروت جنگزده بر گرداگرد خود حلقهای پولادین از لشکرهای تانک و زرهپوش و مکانیزه اشغالگران را تجربه میکرد.شیردر زنجیر سردار حاج احمد متوسلیان
«الیاس سرکیس» رئیسجمهور لبنان در پیامی به همه دولتها و مجامع جهانی درخواست امداد نظامی، غذایی، دارویی و سایر اقلام حیاتی نمود و هیچکس جز ایران خمینی به این فریاد امدادخواهی لبیک نگفت. جمعی ازبلندپایهترین مسئولین سیاسی- نظامی جمهوری اسلامی ایران برای بررسی اوضاع و شرایط مظلومین منطقه در حالی وارد کشور سوریه شدند که پایتخت آن بطور مستقیم زیر بارش گلولههای توپخانه صهیونیستها قرار داشت و وضعیت فوقالعاده، تمام شهر را دربرگرفته بود. اعضای این هیئت عبارت بودند از: دکتر«علی اکبر ولایتی» وزیر خارجه، سرهنگ «سلیمی» وزیر دفاع، «محسن رضایی» فرمانده سپاه پاسداران، «محسن رفیق دوست» مسئول تدارکات سپاه پاسداران، سرهنگ «علی صیادشیرازی» فرمانده نیروی زمینی ارتش و «احمد متوسلیان» فرمانده تیپ 27 حضرت رسول(ص) که در معیت حجتالاسلام «علی اکبر محتشمی پور» سفیر ایران در سوریه، قرار داشتند. هیئتی که بر حسب دستور امام(ره) و ابلاغیه «شورای عالی دفاع» جمهوری اسلامی ایران به ریاست رئیسجمهور وقت حضرت آیتالله خامنه ای به سوریه اعزام شده بود. (منبع ا، ص 8-757 و منبع ش 2 ص 276)
ادامه مطلب...
نوشتاری خواندنی از سعید قاسمی پیرامون سردار اسطورهای جبههی مستضعفین(قسمت اول)
احمد متوسلیان؛ فرمانده بینشان و موسس حزب الله لبنان
نوشتاری که در پیش رو دارید، متنی است از مهندس سعید قاسمی، یکی از همرزمان سردارجاویدالاثر حاج احمد متوسلیان که سال گذشته و در آستانه سالگرد ربوده شدن وی و سه دیپلمات ایرانی در لبنان به رشته تحریر درآمده است. نظر به حضور سعید قاسمی در سالیان پررنج مبارزه از جبهه های کردستان تا جنوب کشور و سپس سوریه و لبنان، در کنار این سردار اسطوره ای جبهه مستضعفین، این نوشتار خواندنی، مجددا به دوستداران حاج احمد متوسلیان تقدیم می شود.
چهاردیپلمات دربند رژیم اشغالگر قدس
یک قوم تو را شهید میخوانند
یک قوم تو را اسیر میدانند
اما چه کنم که ناجوانمردان
تصویر تو را زخویش میرانند
مرحوم محمد رضا آقاسی
به بهانه فراموشی لاله های شهرم
تقدیر واقعی جهان در کف مردانیست که پروای نام ندارند
آنان از گمنامی خویش کهفی ساخته اند و در آن آرمیده اند
کهفی که آنان را از تطاول دهر مصون داشته است(شهید آوینی)
بعد از شهدا چه کردیم....
یک سالی هست شهرمان میزبان دو کبوتر پاک است
از غفلت و فراموشیمان درست یک سال می گذرد؛
از عهد یا بهتر است بگویم عهد شکنیمان درست یک سال است میگذرد
و با اینکه شعارمان بود(اگر روزی یاد و خاطره شهدا را فراموش کردیم آن روز روز زوال ماست .)؛ما فراموش کردیم شما را برادران گمنامم؛
و تو بال گشودی به شهر من تا باعث افتخار شهرم باشی اما من بالت را شکستم
و چه داریم بگوییم جز اینکه شهدا شرمنده ایم از اینکه یک سال است شما بزرگترین میهمانان شهر ما هستید اما ما کوچکترین میزبانی در حق شما نکردیم.
شهدا شرمنده ایم از اینکه کار ساخت و ساز ساختمانی در چند قدمی شما رو به اتمام است و ما هنوز وقتی برای اتمام مقبره شما که اماممان فرمودند زیارتگاه عاشقان و دلسوختگان است، وقتی نداریم.
شرمنده ایم که اطراف آرامگاه پاکتان وضعی شده که ما حتی به راحتی لایق فاتحه خواندن هم نیستیم.
شرمنده ایم از اینکه وقت نداریم اگر به درستی راهی به سوی روح بزرگ و اهداف والایتان نمی یابیم الاقل جاده رسیدن به قبور مطهرتان را سرو سامانی دهیم.
شرمنده ایم از اینکه بزرکی شما در روز مرگی ما گم شده است و ما غرق دنیا شده ایم
شرمنده ایم که شما وقت که جای خود دارد جانتان را برای ما دادید و ما......
شرمنده ایم دو شهید گمنام و پاک شهرستان خرم بید شرمنده ایم.
بغضهای حقیر ما، روبه روی تصاویر گلگون شما سرریز میشود و راه را برای کلام میبندد.
پند پدر............چراغ راه.
مردم سومالی منتظر لبیک شما به سخنان رهبرتان هستند
(امام خمینی-ره -)
بر شما ملت عزیز اسلام که در راه استقلال و ریشه کن کردن سرطان استعمار، همفکر و همپیمان شوید. گرفتاریهای ملل مُسْلم را از زبان اهالی هر مملکت شنیده و در راه حل مشکلات آنان از هیچ گونه اقدامی فروگذار نکنید. برای فقرا و مستمندان کشورهای اسلامی فکری کنید.
01/11/1349-نجف اشرف
(امام خمینی-ره -)
خداوند تبارک و تعالی به فقرا و به مستمندان و به محرومان آن قدر عنایت دارد که معلوم نیست به قشر دیگر این قدر عنایت داشته باشد.کسانی که دارای یک چیزهایی هستند که میتوانند به اینها خدمت کنند اینها هم انصاف اقتضا میکند که خدمت کنند.یکی از بزرگترین جهات معنوی خدمت به خلق اللّه است،خدمت به انسانهای محروم است. این است که برای انسان جاودان میماند و در عالم دیگر به درد انسان میخورد.
18/02/1362- جماران
پند پدر
لزوم آگاهی به زمانه برای تشخیص حق از باطل
اساتید عزیز دانشگاه، هم با واقعیات و حقایق کشور، و هم با حقایق جهان باید آشنا باشند؛ این یک تلاشى را میطلبد. در همهى حوزههاى علمى، همین جور است. عالمِ معلمى که جماعتى از او استفاده میکنند، اگر به زمان خود عالم نباشد، دچار مشکلات خواهد شد. «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس»؛ کسى که زمانه را میشناسد، یعنى وقتى اوضاع و احوال محیط خود و محیط پیرامونىاش و محیط جهان را میداند و میفهمد جریانهاى گوناگون جهانى کىهایند، کجایند، اهدافشان چیست، چه جور با هم مواجه میشوند، دچار اشتباه نمیشود؛ در قضایاى گوناگون، قضاوت اشتباه نمیکند و دچار اشتباه نمیشود. این آشنائى، براى همه لازم است؛ براى روحانى هم لازم است، براى دانشگاهى هم لازم است؛ براى معلم حوزه هم لازم است، براى معلم دانشگاه هم لازم است؛ این یک چیز مهمى است. وقتى انسان جریانات گوناگون را میشناسد، میتواند پدیدهها را استنتاج کند، که این پدیده چیست، چه شد که این اتفاق افتاد، در تحلیل، دچار خطا و اشتباه نمیشود.